جدول جو
جدول جو

معنی خنگ زیور - جستجوی لغت در جدول جو

خنگ زیور
(خِ وَ)
هر اسب ابلق و دورنگ. (ناظم الاطباء) :
اگر بر اژدها و شیر جنگی
بجنباند عنان خنگ زیور.
عنصری.
زمین نوردی خنگ زیور اسبی
که هست زیور اسبان خنگ زیور.
مسعودسعد.
آن لعبت کشمیر و سرو کشمر
چون ماه دوهفته درآمد از در
با زیور گردان کارزاری
با مرکب تازی خنگ زیور.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
خنگ زیور
اسب ابلق
تصویری از خنگ زیور
تصویر خنگ زیور
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خِ)
اسب کبودرنگ. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ گِ)
سنگی که بدست بر سر و دوش میگردانند. و صاحب مصطلحات الشعرا در تفسیر میل نوشته که چوبی باشد گران و گنده که پهلوانان بدان ورزش کنند و آنرا میلگری و سنگ زور نیز گویند. (آنندراج) :
بود کوه بیستون فرهاد را گر سنگ زور
از دل سنگین خوبان است سنگ زور من.
صائب (از آنندراج).
برداشت تا بسینه دلم سنگ زور عشق
این کار قوت کمر کوه طورنیست.
محمد اسلم سالم (از آنندراج).
راضی سخنوران همه دانند در سخن
الوند را کمر شکند سنگ زور ما.
فصاحت خان راضی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خِ گِ زَ)
کنایه از آفتاب است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا